مشاوره عشق ؛ ازدواج و زناشویی

نگاهی عمیقتر به واقعیت های زندگی

مشاوره عشق ؛ ازدواج و زناشویی

نگاهی عمیقتر به واقعیت های زندگی

روشهای مشاوره از طریق من

دوستان کمک و یاری در ذات من هست ولی هر کار و فعالیتی دلگرمی هم میخواد . برای همین برای مشاوره های خودم مبالغ جزیی و البته توافقی در نظر گرفته ام . 

 

من به صورت تلفنی و اینترنتی و حتی اس ام اس مشاوره میدهم . 

  

دوستانی میان و پیغام خصوصی میذارن ولی چون اطلاعات کاملی نمیدهند انگیزه برای جواب دادن کم میشه .به هر حال به صورت اس ام اس اگر هم صحبتی راحت نیستید در خدمتم ولی همان موقع شاید نتونم جواب بدم و وقتی تعیین میکنم. 

 

من راجع به درمان سنتی و گیاهی هم در مورد اکثر مشکلات جسمی که شایع هست میتونم راهکار و نسخه بدم و هر سه نسخه را 2000 تومان حساب میکنم ولی اگه کمتر بود رایگان است. 

 

شماره تماسم :09306142988

حس و تجربه ام میگه

اگر مطلب مفیدی بود این حقیر را دعا کنید 

نداشتن دوست دختر عیب نیست عیب وقتی است که جنس مخالف و خلقتش را نشناسی و نخواهی هم بشناسی چون ممکنه برات پیدا بشه موردی و نتونی ارتباط خوب باهاش برقرار کنی و یه جوری ضایعش کنی. 

تنهابودن عیب نیست عیب وقتی است که ارزش خودت را ندانی و واقعیتهای انسانها و اطرافت را خوب نبینی و در رویاها سیر کنی . بالاخره هر رابطه ای بالا و پیایین داره همیشه خوشی نیست ولی در درون خودت با همه آدمها و جهان باشی این خوشی نابود نمیشه بالا و پایین نداره.  

داشتن گرمی و انرژی بالای جنسی عیب نیست عیب وقتی است که بی مورد با آتش آن دامن بزنی که گریبنت را بگیره و تو یه جوری در چنگالش باشی. عیب وقتی است که فکر کنی واقعا خود این انرژی جذابیت و چیز قابل اعتنایی داره . در صورتی که این غریزه و انرژی خودش یه سطح محدوی از انژی به آدم میده باید از آن فراتر رفت ودر آن نموند . باید آن را نردبان کرد و به عشق رسید چون هر چقدر جذابیت و اسرارآمیز هم که باشه بالاخره آن را خدا درونت قرار داده.  

 

سکس بهتر است یا عشق ؟  

بستگی  به ذاتت و نوع نگاهت و تربیتت داره .برخی با راه رفتن کنار خانمی جذاب و خوش پوش و خوش اندام  راضیتر از هر سکسی میشوند برخی هم جز با سکس راضی نمیشوند. بستگی داره بر اساس تفکری که برات شکل گرفته در طول سالیان چه چیزهایی برات زیباتر میشه . ممکنه سالها سکس کنی ولی ندونی اصلا سکس چیه.  

گفتم نوع نگاه و تربیت ولی چون آقایان خود به خود با تغذیه تحریک میشوند حرف دور از واقعیتی شاید باشه ولی خداییش اگر امکانی رفع نیاز با جنس مخالف نیست بیایید سراغ همجنس هم نرویم  هر چقدر خود را توجیه کنیم که غریزه زده بالا دلیلی برای آن نمیشه .ارزش آدم میاد پایین .در شان ما ایرانیان نیست . فوقش خودارضایی کن ولی اینکار را نکن .هر چند خودارضایی هم خوب نیست وبا دفعات زیاد آن کسلی و سستی میاره و برخی بیمارهای دیگر که من خبر ندارم.  

تلسکس خوبه یا بد ؟  

نمیدانم ولی ظاهرا بیشتراز روی ناچاری است به نظر من بهتره با این چیزها خود را کوچک نکنیم .حواسمان باشه خانمها بیشتر ازآن لذت میبرند. 

 

نت برای دوستیابی خوبه یا بد ؟  

در نت نگاه تو نگاه نیست کسی کسی را نمبینه پس پیچوندن راحته . مچ شدن دو نفر سخته  به خاطر ندیدن اولیه.دروغ گفتن راحته .هیچ تعهدی نیست . ولی به نظر من اگه آدمها از خودشون شناخت داشته باشن و با صداقت حرف بزنن و بدونن چی میخوان و خیلی رویا پردازی نکنن میتونه خیلی بهتر از آشناییهای تو خیابان باشه که دو نفر بدون شناخت قبلی آشنا میشن  و معمولا هم رابطه دوامی نداره.

زنان بدون رابطه جنسی هم ارضا میشوند

این مطلب را در یکی از وبلاگ های مربوط به ازدواج دیدم.  

مردان باید بدانند که خانمها جهت رسیدن به ارگاسم (ارضاء جنسی) معمولا نیاز به 15-10 دقیقه تحریکات کافی دارند و حتی خانم‌ها نیاز ندارند حتما با برقراری رابطه جنسی ارضاء شوند بلکه با تحریکات کافی نیز به ارگاسم می‌رسند. جهت آگاهی بیشتر به یک موضوع مهم اشاره می کنم  
و آن این است که در چرخه یک فعالیت جنسی طبیعی ما یک اصطلاحی به نام "دورة تحریک ناپذیری داریم" این دوره مختص آقایان است و معنی آن این است که مردان پس از ارضاء بلافاصله نمی توانند رابطه زناشوئی مجدد برقرار کنند، این مدت زمانیکه مرد به هیچ وجه تحریک نمی‌شود را دوره تحریک ناپذیری می گویند که مدت زمان آن بسته به سن فرد از چند دقیقه تا چند ساعت و گاها چند روز طول می کشد.»این دوره تحریک ناپذیری در خانمها وجود ندارد و خانمها همینکه به ارگاسم رسیدند مجددا می توانند فعالیت زناشوئی را از صفر شروع کنند، زوجینی که اطلاعات کافی از روابط زناشوئی و فیزیولوژی بدن همدیگر دارند ممکن است در یک بار رابطه زناشوئی، همسر چندین بار، مثلا 3-2 بار با تحریکات کافی به ارگاسم برسد بدون اینکه رابطه زناشوئی اصلی برقرار شده باشد. هدف از توضیح این مطلب این است که انزال زودرس در مرد نمی تواند دلیل عدم ارضاء همسر باشد. متاسفانه امروزه این مسئله در شبکه های ماهواره ای و تبلیغات سوء اینترنتی جهت فروش دارو  
و یا وسایل پزشکی دامن زده می شود و خوانندگان گرامی نبایستی به هیچ وجه در دام این افراد شیاد بیفتند.»

ازدواج

ازدواج جایی است برای تو گفتن ها و خلق لحظه های ناب .ببین میتوانی خالق لحظه های ناب باشی .

ازدواج دائم و موقت؛ نگاهها و هدفها

امیدوارم این نوشتار در مجموع مفید و به واقعیتها نزدیک باشد هر چند ایده ال ها هم در آن 

دیده شده است. 

اگر ازدواج موقت و یا دایم بنابر آنچه شریعت میگوید؛ خوب و مستحب است و نه حتما ضروری ؛ پس این خود انسان است که برای خوب بودن و منافعی که ممکن است این ازدواجها برایش 

داشته باشد ؛تصمیم میگیرد. بنابراین یک دولت یا سازمانی نمی تواند حکمی به خوب بودن  

و  ترویج فرضا ازدواج موقت برای همه بدهد. پر واضح است که دولتها همیشه اهداف و منویات خود  را دنبال میکنند.  

همینطور باید پذیرفت که جدای از ازدواجهایی که با عشق و شناخت خوب از یکدیگر و با مسئولیت و دیانت انجام می شوند ؛ بقیه ازدواجهایی بلقوه موقت هستند. ازدواجهایی که  

به حکم اجبار و همرنگی با دیگران و یا صرفا به خاطر داشتن همسر انجام میشوند ؛ ماهیتی موقتی دارند. همینطور ازدواجهایی که فرد خوبی یا ضرورتی را در ازدواج عمیقا احساس نمیکند. 

و نیز ازدواج افرادی که نمیتوانند رابطه متقابل به دلایل روانشناختی یا خودخواهی ها با دیگری 

برقرار کنند. پس ازدواج دایم خود در معرض آسیب هاست تا چه رسد به ازدواج موقت.پس  

ازدواج موقت برای کسانی که هنوز شناخت کافی از هم ندارند راه معقولی است ولی متاسفانه 

باز افراد به بهانه از دست دادن کسی یا ناراحت شدن او از ذکر این واقعیت این راه معقول را  

نمی پذیرند و دچار عواقب ناگوار آن می شوند. 

همچنین باید توجه داشت که ازدواج موقت و دایم خودشان هدف نیستند ؛بلکه تسهیل کننده  

و وسیله ای برای وصلی عظیم تر و در جهت رشد بیشتر در زندگی هستند. 

در واقع دو نفر یگانه میشوند تا یگانگی عظیم تری را تجربه کنند.بنابراین فرد غیر از ازدواج دایم 

که باید دقت بیشتری را بکار بندد چون صحبت از بسر بردن طولانی با فرد دیگری است به بقیه  

رابطه یا روابطش میتواند با توجه به شرایطی که در آن قرار دارد در جهت اهداف خود نگاه کند. 

بنابراین میزان دلبستگی ها و نوع روابط را هم خودش تعیین میکند .این را وقتی میپذیریم که  

انسان را موجودی پویا و با حالات گوناگون روانی در موقعیت ها و شرایط خاص بدانیم. 

بنابراین حتی موقعی که فرد بخصوص یک زن دنبال شریک زندگی برای خود می باشد و  

میخواهد از مردها و مردهای اطرافش شناخت بیشتری کسب کند باید هنر مدیریت روابط را  

هم داشته باشد و در خود تقویت کند.

بنابراین با این شرط که بدانیم فرد آگاه است و میداند که چه میکند و ضرورتی برای ازدواج دایم 

 در درون خود به دلایل  شرایط خاص و سنی حس نمیکند به خاطر طبیعت خود و نیاز عمیقی  

که برای ارضای جنسی در خود  حس میکند ؛ ممکن است بخواهد این نیاز را رفع کند. بنابرای چون فرد آگاه است و هدف را این  مساله قرار داده طبیعاتا موارد دیگر مثل روابط عاطفی به  

حاشیه می روند. با این حال منطقی است که او دنبال شریک جنسی خوبی برای خود باشد 

 که به طبیعت او نزدیک باشد.در این  حالت هم برای زن مهم است که مرد با چه انگیزه هایی  

به او نزدیک می شود؛ اگر مطمئن  شود  که مرد مورد نظر شخصیت محترمی دارد ولی امکان ازدواج برای بدلیل شرایط مالی  فراهم  نیست ؛ میتواند این ازدواج را مفید و بی ضرر بداند. 

 چرا که هرچند روابط عاطفی در  حاشیه هستند ولی با احترام متقابل و جذابیت هایی که شخصیت هر کدام برایشان دارد ممکن است  این رابطه موقت هم برایشان پربرکت و در جهت  

رشد باشد.در شرایط خاصی ممکن است  به ازدواج دایم هم منجر شود. 

چون اشتراک در طبیعت گرم جنسی و همین طور عشق و جاذبه جنسی از عوامل مهمی 

 است  که دو نفر را به هم نزدیک میکند و فقط دو نفر باید ببینند در موارد دیگر اشتراک دارند 

یا نه. 

به نظر میاد که یک زن ممکن است که خود را آرام آرام و با شناختی که از یک مرذ پیدا میکند  

و به مرکزش نزدیک میشود در جریان یک رابطه قرار دهد ؛با این که میداند موقتی است . ولی 

 چرا ممکن است اینگونه رفتار کند ؟ شاید برای قداستی که برای عشق قایل است و میبیند 

 این  فرصت دیگر ممکن است برایش پیش نیاید. بنابراین دنبال هم کفوی برای خودش میگردد  

که  با اینکه میدان این رابطه موقتی است ولی قدر لحظه اکنون و این لحظات را میداند. 

این هم نوعی ازدواج موقت است که حتی ممکن است دورادور باشد و به خاطر پرنگ بودن 

 عشق ؛ روابط جنسی در آن جایگاهی نداشته باشد.  

به نظر میرسد که برخی مسایل بعد اجتماعی میگیرند و به صورت واقعیت های اجتماعی در  

می آیند. مثل همسریابی که اکنون دیگر سنتی دیگر جوابگو نیست. 

وجود زنان خیابانی ؛ زیاد شدن جوانانی که مشکلات مالی دارند و کار ثابت ندارند. 

وجود جوانانی که حتی یک بار رابطه جنسی نداشته و برای آنها مثل چیزی مرموز میماند و  

مهم شده. 

حالت ایده ال این است که زنان خیابانی که وآنها که بر اساس طبیعتشان نیاز جنسی فراوان 

دارند نظامند شوند و هر کس بتواند شریک جنسی خود را بدون عوارض و فشارهای روانی  

پیدا کند. 

اینها همه با این شرط است که انسانهای سالم و با احترام متقابل بتوانند مقابل هم قرار  

گیرند.  

 

منبع: 

کتاب یک یکی  

تالیف خانم رکسانا خوشابی

  

 

ازدواج موقت بحثی چالش برانگیز

ازدواج موقت بحثی چالش برانگیز است برای هر کسی . هر زن یا مردی ممکن است به آن 

فکر کند به خود موضوع آن و حتی به آن نیاز پیدا کند. حتی ممکن است به تعادل فکری هم  

بیانجامد چرا که تلخ بودن واقعیتی برای کسی دلیلی برای رد آن نمی شود. 

به هر حال ممنون می شوم که دوستانم هم در این موارد به من کمکی بکنند تا نتیجه گیری خوبی حاصل شود: 

۱- با توجه به آمار زنان و مردان واجد شرایط این موضوع امکان دارد؟ 

۲- وجود آن با توجه به عقل و شرع بر چه اساسی است؟ 

۳- اگر برای زنان و مردان مجرد پیش زمینه ازدواج دایم باشد ؛ در چه صورت به این هدف نزدیک  

میشویم؟ و موضوع روابط جنسی در این حالت چگونه است؟

عشق تجربه ای از زمان حال

انسان ترکیب پیچیده ای است از آموخته ها ؛ دانشهای حال و آینده ؛ خواسته ها و تمایلات 

و غرایز ؛ ولی عشق همیشه تجربه ای است از زمان حال ؛ انسان فراموش میکند که با هر 

آن چیزی که الان تمام و کمال دارد با او رابطه سازی میکند و رو برویش قرار دارد رابطه سازی 

کند.

درباره اشتیاق تو شدن

تو کیست ؟ اشتیاق تو شدن چه معنایی دارد؟  

این عبارتی است که مارتین بوبر بکار می برد و در عین زیبایی؛ کلی و اسرار آمیز هم هست. 

ولی در همین حد میتوان گفت که فرد در نتیجه تلاشها و رابطه های بسیارش با خدا و  

دیگر انسانها و واقعیتها و همین طور واقعیت های معنوی است که به مقام تو می رسد ؛ 

و دیگران او را به معنای واقعی تو میخوانند در نوشتارو کلامشان این تو خواندن بیشتر ظاهر میشود.و فرد وقتی با کسی که به مقام تو رسیده و خوب رشد کرده رابطه برقرار میکند ؛ 

خودش هم وقتی میبیند این امکان را دارد که به مقام تو برسد پر ازاشتیاق می شود و  

به وجد می آید. 

دوست داشتم توضیح کوتاهی در مورد واقعیت معنوی بدهم و آن اینکه چیزهایی مثل نیروی جنسی ؛ حتی خود سکس که یک واقیعیت است که ظاهر و باطن دارد؛ ازدواج و یا بعضی افراد؛مثل امام حسین (ع)  ؛به صورت یک واقعیت معنوی در برابر ما ظاهر میشوند و ما بسته  

به حس و آمادگی درونمان می توانیم با این واقعیت ها رابطه برقرار کنیم.

جهان عشق

بد نیست تامل کنیم که چرا مارتین بوبر میگوید: جهان عشق واقعیت نمی یابد مگر اینکه  

تک تک انسانهای روبروی ما برای ما به مقام تو رسیده باشند.

سرد مزاجی جنسی

آیا باید این واقعیت را قبول کرد که برخی مردها و زنها ذاتا به قدری گرم مزاج جنسی  هستند  

که به ورطه هرزگی می افتند ؟یعنی با یک زن یا یک مرد راضی نمیشوند؟ 

و آیا باید این واقعیت را قبول کرد که برخی مردها و زنها ذاتا سردند؟ 

هر چه که باشد این واقعیت مسلم است که هیچکدام از این گروه ها واقعیت و اصل رابطه 

جنسی  را نمیدانند ؛ برای همین به ورطه هرزگی می افتند یا سرد میمانند.  

در این میان حالتی هم وجود دارد که برخی زنها هم هستند که رفتارهای عاشقانه را در 

اولویت دارند و روابط جنسی باید به تبع آن باشد. آیا این زنها هم سردند؟ هر کس ممکن  

است نگاهی داشته باشد؛ ولی به نظر من این زنها سرد نیستند ؛فقط باید با دقت 

و ظرافت بیشتری با آنها در رفتارهای جنسی برخورد شود.

ناچاریم از تو گفتن ها

از آنجا که بنا بر این گذاشتم که سعی کنم بیانگر واقعیت ها باشم لازم شد جریانی را که  

خانمی بهانه اش شد ؛بازگو کنم. 

بله خانمی آمد و گفت آقا رضا من دنبال یه دوست خوب میگردم اول ای میل بده تا بعد. 

منم گفتم چه جور دوستی میخواهی ؟ گفت یه دوستی سالم و صمیمی 

گفتم :اگر اینطور است پس تاهل و تجرد من نباید برات مهم باشه ولی حدس میزنم دنبال  

ازدواجی و این دوستی مقدمه آن است برات. و اتفاقا همان بود و دوستی به کل فراموش  

شد برای این خانم به دلیلی واهی که اکثرا رایج است و آن بیم خیانت بود. 

نهایتا گفت فقط به عنوان یه خواهر کوچیک در خدمت شما هستم چون حقوق خوانده بود 

و من اطلاعات حقوقی نیاز داشتم. 

به هر حال برای حسن ختام این آشنایی گفتم در روابط انسانی عباراتی مثل خواهر و 

داداش معنی ندارد و اساس رابطه ها میتواند درک متقابل و چیزهای که یک فرد برای ارایه  

دارد ؛باشد و اساسا حتی در زندگی خانوادگی هم ناچار هستیم حتی با پدر و مادر 

 و همسر با عنوان انسان هایی که اسرار و توانایی هایی دارند ارتباط برقرار کنیم. 

ناچاریم وباید این قابلیت را در خود تقویت کنیم تا همیشه در روابط ما عشق و تازگی حضور داشته باشد.

عشق چرا نادر است؟

در جایی خواندم که میگفت عشق بسیار نادر است ولی براستی چرا؟ 

آیا عاشق بسیار آماده است و معشوق نادر است و شرایطی که در آن این دو با هم روبرو  

می شوند نادر است؟ 

در این سن و سال و تجربه که هستم ؛ میبینم همه اینها هست که باعث میشود عشق  

نادر و کمیاب باشد. 

عشق زن و مرد هم میتواند بسیار کمیاب باشد ؛ چرا که این عشق همواره تحت تاثیر  

عوامل و میل و نیاز شدید به ازدواج و آنچه درون ازدواج وجود دارد می باشد. 

در حالی که عشق بسیار ظریف و خاصیت آن تعالی بخشی آن است و با نزدیکی دو  

روح است که معنا پیدا میکند. زیبایی آن در رفتار عاشقانه دو طرف است که همواره خود 

 را می پالایند . و هر کدام از آنچه زیبا نیست دوری میکنند. 

این حالت در ازدواج هم ممکن است جاری باشد و هر چند سخت است ولی ممکن است  

در صورتیکه هر دو بعد تعالی بخشی ازدواج را هم در نظر داشته باشند به عنوان مثال  

بدانند روابط جنسی هم در خدمت رشدشان باید باشد نه یک نیاز غریزی که گاهی باید  

رفع شود.  

  

پاسخ به یک سوال

خانمی حدودا ۲۰ ساله از من پرسید که چرا مردها اینقدر خودخواه و خیانتکارند؟ 

من کمی در این مورد فکر کردم و همان موقع جواب ندادم ولی بعد از تعمق کافی اینگونه 

 جواب دادم و متوجه شدم که مبتلا به خانمهای زیادی در این سنین می تواند باشد چون 

 نمونه هاش را در این فضای مجازی هم دیده ام و از نظرات دوستان هم البته استفاده میکنم. 

جدا از اینکه این خانم چگونه ممکن است رفتار کرده باشد ؛ عشق و رابطه یک زن با مردی 

 که  با او آشنا شده و رابطه ای شکل گرفته است معمولا پاک و بی آلایش است و بخصوص  

در این سنین یک نیاز درونی تقریبا شدید به داشتن جفت و شریک حتی خارج از نگاه به آینده 

 و ازدواج وجود دارد .حتی ممکن است زن با تمام وجود عشق پاکی را به طرف مقابلش هدیه 

 کند  و در انتظار پاسخگویی و درک متقابل طرف باشد .ولی مرد به نظر من در این سنین  

ممکن است در فضاهای دیگری حتی خیالی مثل تجربه کردن یا دلخوش بودن به اینکه  

دوست دختر دارد  ؛و حتی داشتن نگاههای جنسی به زن سیر کند. 

در یک گام بالاتر اگر مرد رشد کافی فکری کرده باشد ممکن است دنبال کسی باشد که 

بیشترین هماهنگی را با او داشته باشد که البته این مساله برای ازدواج مهم می شود؛  

در حالیکه مرد باید بداند که باید مراقب یک دل باشد وقتی صحبت از ازدواج نیست. 

به هر حال بحث راجع به روابط زن و مرد بخصوص آنجا که پای عشق در میان است زیاد 

 است ؛ امید که همگی با ظرافت و آگاهی بیشتری عمل کنیم. 

واقعیت شیرین

من چه کار دارم که یک مرد یا مردها چگونه ممکن است رفتار کنند در عشق یا اینکه مردها  

ممکن است چند عشق در زندگیشان داشته باشند که همه آنها نهایتا یکی هستند  و  

منعکس کننده روحیات خود او ؛ من دوست دارم بچسبم به این واقعیت شیرین که وقتی مرد 

 نیمه خود  را پیدا کرد ؛بخوبی قدرش را میداند ؛ اینطوری خدا را هم خوش می آید و هر دو 

 راضی میشوند.

اشتیاق تو شدن

خوب که بنگری اشتیاق وافری برای تو شدن داری ؛ هر چند که در طول زندگی بارها و بارها 

 از یادت بره.

زیبایی و سادگی عشق

اگر بنابر آنچه مارتین بوبر می گوید عشق در روبرو شدن ها و جوابگوییهای متقابل و دیدن 

زیبایی ها در یکدیگر ؛ واقعیت می یابد و احساسات فرع بر رابطه عشق هستند ؛ یک زن و مرد  

هم می توانند با هم روبرو شوند و فقط زیبایی هایی را در هم و البته تاثیر گذار ببینند.

واقعیت سکس ؛ واقعیت عشق

از آنجا میگوییم واقعیت سکس چرا که برای دو نفر که همدیگر را هم نمی شناسند و رابطه جنسی دارند ؛ واقعیتی رخ میدهد . چون طبعشان گرم  است و به هر حال لذت میبرند  و ناخواسته این انرژی الهی را تقدیس میکنند .شاید از افکار خالی شده  و وارد فضای بی زمانی  و بی مکانی هم شوند ولی این نزدیکی فیزیکی در همین حد باقی میماند و جذابیت ها هم  ظاهری است. 

ولی بین دو نفر که عشق و تعهد و مودت برقرار است ؛رابطه جنسی از این بسیار فراتر میرود  و دیگر یک ممزوج شدن کامل و یکی شدن است و تجربه عشق است و ماندگار تر است . دو نفر اول با هم یکی می شوند و بعد با کل جهان یکی می شوند.چیزهای بسیاری نصیب هر دوشان میشود که برای خودشان هم عجیب است .برای همین گاه مثل معجزه عمل میکند. 

اگر عشق کم باشد بینشان آن را زیاد میکند و اگر زیاد باشد آنرا زیادتر میکند.  

برای همین هم در زندگی مشترک اهمیت و جای خود را دارد و هر دو باید به آن اهمیت دهند و با تازگی و شور به استقبال آن روند.  

بهترین ازدواج

شاید بتوان گفت بهترین ازدواج ؛ ازدواجی است که در آن طرفین دقیقا یک رویای نهفته داشته ؛  یا لااقل رویا های باطنی مشابهی داشته باشند . در این صورت فرایند ازدواج ؛ احتمالا فرایندی تسهیل کننده و وسیله رسیدن به هدف هم هست .اما اگر ازدواج خود تبدیل به هدف شود و  باعث شود بذر رویاهای نهفته دو طرف تا آخر عمر جوانه نزند و همچنان نهفته بماند ؛ نتیجه اش نارضایتی و خسران است. « از کتاب یک یکی»

غول چراغ جادو

پیش از ازدواج هیچ کدام از طرفین چیزی را از ازدواج و نتایج آن نمی بیند ؛فقط بعد از  

ازدواج است که غول چراغ جادو خود را ظاهر میکند .این غول همان ازدواج و زوجیت است  که واقعیت و موجودیتی مستقل از آن دو دارد و با اقتداری که دارد آن دو را فرا میگیرد.« از کتاب یک یکی »

رویا

رویا فقط یه چیز دل خوشکنک نیست ؛ نشان میدهد که نیروی رویا بینی در تو فعال شده  و تو را به سمت واقعیت ها هم رهمنون می شود تا واقعیت ها شناخته و با 

 آنها زندگی کنی.

منحصر به خودش

هر کسی به خودش منحصر میشود بیشتر و بیشتر ؛ با تلاشهایش و رابطه هایش با انسان  و جهان و خدا. یکی از جنبه های پاداش دهی خداوند هم همین منحصر به فرد بودن او است.

برترین عشق

برترین و متعالی ترین عشق ؛ عشق به همه انسانها و کل بشریت است و همه  

جهان و  موجودات. هیچ حسرت و دور افتادنی در آن نیست ؛ همواره به تو می افزاید.

ازدواج سنتی

ازدواج سنتی خوب است و مزایای زیادی دارد ؛ ولی بهتر است مرد قبلا زن را دیده باشد و نیز شناختهای کلی را هم کسب کرده باشد تا خواستگاری به معنای واقعی انجام شود ؛ نه اینکه خواستگاری و آشنایی توامان باشد.اینگونه حرمت زن هم  

حفظ می شود اگر ازدواجی هم شکل نگیرد.ولی متاسفانه میبینیم هنوز بسیار  

سنتی  عمل میشود.

با نیمه ات

با نیمه ات دورا دور هم که باشی بهتر است از اینکه اصلا نباشی .چون هدف این 

است که نیروهای درونی فعال شده و دو نفر در مسیری که خدا مامورشان کرده 

قرار گیرند و اینجا حضور  فیزیکی مهم نیست و  باز میتوانند خالق زیبایی ها باشند.

تحمل

کیست که بتواند تحمل کند با نیمه اش نباشد ؟ مگر کسی که گستردگی ابعاد  

زندگی را  بتواند ببیند و بداند بعد از این جهان زیبا هم باید حرکت کرد.

ازدواج خوب است یا بد

در حالت کلی میگوییم ازدواج برای همه آدمها خوب است .اما برای تک تک افراد میگوییم: 

که برای یک فرد شاید مفید حتی ضروری باشد و برای فرد دیگر غیر لازم حتی مضر برای خودش و دیگری.  

بستگی دارد به شرایط الان تو که چقدر خود و دیگری را می توانی بشناسی و 

رابطه ای  سیال و روان را آغاز کنی که محصول آن یک واقعیت نورانی و معنوی باشد.

در ازدواج بسته به این که چه اهدافی را دنبال میکنی و آن اهداف چقدر متعالی  

هستند ؛ نوع ازدواج و به سر بردن خود با دیگری را هم تعیین میکنی.

تو گفتن ها

در محاورات و زندگی روزانه زیاد ممکن است بگوییم: تو 

تو گفتنهای دیگری هم داریم: تو گفتن های واقعیت ساز و تعهد آفرین ؛ تو گفتن های ناب

رویا

با رویا میتوانی حتی کمی از واقعیت های موجود فاصله بگیری ؛ همینطور واقعیت های  دیگر و برتری را هم کشف کنی.

ازدواج آری یا نه

ازدواج مانند نسخه یا فرمولی نیست که برای همگان یک جور جواب بدهد .یک امر نسبی  است  و همواره باید  پرسید : چه کسی ؟ در چه شرایطی ؟با چه اهدافی ؟  

در چه زمانی؟  

می خواهد ازدواج کند.

رفتار و نگاه آدمی در عشق

وقتی به مرکز کسی نزدیک شوی ؛ اگر حضور داشته باشه میتونی باهاش باشی حتی اگه  از تو دور باشه ؛ و می تونی با خاطراتش زندگی کنی اگه حضور هم نداشته باشه.

رابطه متقابل

کسی که تواتایی هم ذات پنداری ندارد و نمی تواند خود را جای دیگری بگذارد ؛ چگونه امید داری با تو به درون رابطه ای متقابل وارد شود؟

نیمه من

نیمه من گاه شک می کند در کم و کیف دوست داشتنم ؛ من هم تلاشی برای اثبات آن  

نمیکنم ؛ فقط تاکید میکنم آنچه زیباست دوست داشتنی است حتی با نگاه.

حالت معمول

معمولا اینطور است که نیمه خود را خوب نمی بینیم و قدرش را نمی دانیم مگر اینکه  

از یک  یا چند نفر عبور کرده باشیم یا اینکه خدا کمک کرده باشد و ظرفیت و دیدمان بالا رفته باشد.

از سکس تا عشق

اگر سکس زغال است و عشق الماس ؛ و این زغال است که در نهایت به عشق تبدیل  

شده است ؛ تبدیل سکس به عشق هم در دست خود توست.« از آموزه های اشو »

بوسه

بوسه اگر هم زیباست ؛ من و توآن را زیبا می کنیم و معنا می دهیم و دست خلاق خداوند.

نیمه من

نیمه من روابط جنسی را اینگونه دوست دارد که هر بار برایش تازگی دارد و راز آلود است و دنبال اصل و عمق آن است . 

از بعضی دعواها و برخورد ها انگار ناگزیزیم ؛ اما هر بار بازگشتمان حتمی است چون در هم  

ریشه داریم و در اصول توافق.

نیمه من

نیمه من خودش هست و منم هم خودم هستم اما به راحتی هم یکی می شویم.