پیش از ازدواج هیچ کدام از طرفین چیزی را از ازدواج و نتایج آن نمی بیند ؛فقط بعد از
ازدواج است که غول چراغ جادو خود را ظاهر میکند .این غول همان ازدواج و زوجیت است که واقعیت و موجودیتی مستقل از آن دو دارد و با اقتداری که دارد آن دو را فرا میگیرد.« از کتاب یک یکی »
رویا فقط یه چیز دل خوشکنک نیست ؛ نشان میدهد که نیروی رویا بینی در تو فعال شده و تو را به سمت واقعیت ها هم رهمنون می شود تا واقعیت ها شناخته و با
آنها زندگی کنی.
هر کسی به خودش منحصر میشود بیشتر و بیشتر ؛ با تلاشهایش و رابطه هایش با انسان و جهان و خدا. یکی از جنبه های پاداش دهی خداوند هم همین منحصر به فرد بودن او است.
برترین و متعالی ترین عشق ؛ عشق به همه انسانها و کل بشریت است و همه
جهان و موجودات. هیچ حسرت و دور افتادنی در آن نیست ؛ همواره به تو می افزاید.
ازدواج سنتی خوب است و مزایای زیادی دارد ؛ ولی بهتر است مرد قبلا زن را دیده باشد و نیز شناختهای کلی را هم کسب کرده باشد تا خواستگاری به معنای واقعی انجام شود ؛ نه اینکه خواستگاری و آشنایی توامان باشد.اینگونه حرمت زن هم
حفظ می شود اگر ازدواجی هم شکل نگیرد.ولی متاسفانه میبینیم هنوز بسیار
سنتی عمل میشود.
با نیمه ات دورا دور هم که باشی بهتر است از اینکه اصلا نباشی .چون هدف این
است که نیروهای درونی فعال شده و دو نفر در مسیری که خدا مامورشان کرده
قرار گیرند و اینجا حضور فیزیکی مهم نیست و باز میتوانند خالق زیبایی ها باشند.
کیست که بتواند تحمل کند با نیمه اش نباشد ؟ مگر کسی که گستردگی ابعاد
زندگی را بتواند ببیند و بداند بعد از این جهان زیبا هم باید حرکت کرد.
در حالت کلی میگوییم ازدواج برای همه آدمها خوب است .اما برای تک تک افراد میگوییم:
که برای یک فرد شاید مفید حتی ضروری باشد و برای فرد دیگر غیر لازم حتی مضر برای خودش و دیگری.
بستگی دارد به شرایط الان تو که چقدر خود و دیگری را می توانی بشناسی و
رابطه ای سیال و روان را آغاز کنی که محصول آن یک واقعیت نورانی و معنوی باشد.
در ازدواج بسته به این که چه اهدافی را دنبال میکنی و آن اهداف چقدر متعالی
هستند ؛ نوع ازدواج و به سر بردن خود با دیگری را هم تعیین میکنی.
در محاورات و زندگی روزانه زیاد ممکن است بگوییم: تو
تو گفتنهای دیگری هم داریم: تو گفتن های واقعیت ساز و تعهد آفرین ؛ تو گفتن های ناب
با رویا میتوانی حتی کمی از واقعیت های موجود فاصله بگیری ؛ همینطور واقعیت های دیگر و برتری را هم کشف کنی.
ازدواج مانند نسخه یا فرمولی نیست که برای همگان یک جور جواب بدهد .یک امر نسبی است و همواره باید پرسید : چه کسی ؟ در چه شرایطی ؟با چه اهدافی ؟
در چه زمانی؟
می خواهد ازدواج کند.
وقتی به مرکز کسی نزدیک شوی ؛ اگر حضور داشته باشه میتونی باهاش باشی حتی اگه از تو دور باشه ؛ و می تونی با خاطراتش زندگی کنی اگه حضور هم نداشته باشه.
کسی که تواتایی هم ذات پنداری ندارد و نمی تواند خود را جای دیگری بگذارد ؛ چگونه امید داری با تو به درون رابطه ای متقابل وارد شود؟
نیمه من گاه شک می کند در کم و کیف دوست داشتنم ؛ من هم تلاشی برای اثبات آن
نمیکنم ؛ فقط تاکید میکنم آنچه زیباست دوست داشتنی است حتی با نگاه.
معمولا اینطور است که نیمه خود را خوب نمی بینیم و قدرش را نمی دانیم مگر اینکه
از یک یا چند نفر عبور کرده باشیم یا اینکه خدا کمک کرده باشد و ظرفیت و دیدمان بالا رفته باشد.
اگر سکس زغال است و عشق الماس ؛ و این زغال است که در نهایت به عشق تبدیل
شده است ؛ تبدیل سکس به عشق هم در دست خود توست.« از آموزه های اشو »
بوسه اگر هم زیباست ؛ من و توآن را زیبا می کنیم و معنا می دهیم و دست خلاق خداوند.
نیمه من روابط جنسی را اینگونه دوست دارد که هر بار برایش تازگی دارد و راز آلود است و دنبال اصل و عمق آن است .
از بعضی دعواها و برخورد ها انگار ناگزیزیم ؛ اما هر بار بازگشتمان حتمی است چون در هم
ریشه داریم و در اصول توافق.
نیمه من خودش هست و منم هم خودم هستم اما به راحتی هم یکی می شویم.
نیمه من تا حد زیادی خود را از قید وراثت و القائات خانواده و جامعه رها کرده ؛ نیمه فرعی من در این مسیر است.
نیمه من ؛ من را دوست دارد و همین طور همه جهان ؛ موجودات و انسانهای دیگر را.
نیمه من زود رنج نیست اما مثل همه زنها توجه و روابط متقابل و عمیق را دوست دارد.